• خانه 

روزهای آفتابی...شبهای مهتابی

شرحی بر زیارت اربعین فراز دوم

20 مرداد 1404 توسط Maryam

﷽

شرحی بر زیارت اربعین
یادداشت۲ 
توحیدی شدن زائر
🔸 اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ
خدایا من به راستی شهادت می دهم که آن حضرت ولیّ (و نماینده) تو و فرزند ولیّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود.


در این فراز زائر بعد از سلام به امام(ع) با شهادت به ولایتش،نه تنها ارادت خود را به اجداد مطهرش به منصه ظهور میرساند که  به عقیده راسخ خود در اطاعت  از  دستورات نبی اکرم(ص) و قرآن که فرموده است 
أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ 

اقرار میکند.

🔸 الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ  و حَبوتـَهُ بالسـَّعادة؛ 
خدایا گواهی می دهم که او را به وسیله شهادت گرامی داشتی و به او سعادت عطا فرمودی.

در این فراز زائر شهادت میدهد که امامش به  عالیترین رستگاری و فوز عظیم که خداوند به مجاهدان عنایت می کند نائل شده و به سبب آن صاحب کرامتی عظیم‌گردیده است و از همین کرامتش خواهان نگاه کریمانه مولایش است که  گره های زندگی دنیوی و اخرویش گشوده شود.
زائر میداند که حضورش در این حرکت عظیم و اجتماع بزرگ شیعیان  در روز اربعین ، کشش وجودی  صاحب مضجع شریف است؛ هم اویی که به فور عظیم شهادت نائل آمده، سعادت زیارتش را نصیب او نموده است.
🔸و اجتـَبـیتـَه بطیبِ الولادة و جَعَلتـَه سیداً من السادة و قائِداً من القادة؛
و او را از اصل و نسب، پاکی ولادت بخشیدی او را آقایی از آقایان و رهبری از رهبران قرار دادی.

در این فراز زائر امام علیه السلام  نه تنها  اقرار به عصمت امام (ع) میکند؛ بلکه او را امام و سرپرست خود خوانده  و خود را تسلیم اراده او می داند  وبدین ترتیب با حضرتش بیعت تازه نموده و با تن رنجیده از راه ودل زنده به یاد حضرتش با عشق فریاد میزند  که در مدار حسین (ع)است.

 🔸و ذائدً مِنَ الذادة و اَعطیتـَهُ مَواریثَ الانبیاء
و او را مدافعی از مدافعان قرار داده و ارث تمام انبیاء را به ایشان عطا فرمودی.

در این فراز زائر گواهی میدهد که امام حسین علیه السلام  نه تنها  وارث خونی انبیاء، بلکه همچون نبی اکرم (ص) زعامت  جامعه مسلمین را  به انتصاب الهی برعهده داشته است و در دفاع از حق وحقیقت و نجات دین از بدعتها  و دفع منکر  و   ازاحه باطل  به شهادت رسیده است.
ادامه دارد

أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤

 نظر دهید »

آیا نظریۀ "جهان‌های موازی" که در فیزیک کوآنتوم طرح شده، با معارف اسلامی و قرآنی منافاتی ندارد؟!

13 مرداد 1404 توسط Maryam

نظریۀ جهان‌های موازی“، فعلاَ فقط در حدّ یک “نظریه” می‌باشد و هنوز به اثبات علمی نرسیده است؛ لذا می‌تواند مقدمه‌ای برای طرح فرضیه‌ها، تحقیقات و مطالعات علمی باشد، اما نمی‌تواند قابل قبول، تأیید و پیروی قرار گیرد؛ چرا که “نظریه"، هر چند مبتنی بر علائم و شواهدی باشد، فقط یک “گمان” است و نباید از گمان پیروی نمود.

موازی

شاید اگر نام “جهان‌ها یا عوالم دیگر” را برمی گزیدند، علمی‌تر بود، چرا که “موازی"، در تعریف هندسی آن، یعنی: «در کنار هم امتداد دارند - فاصلۀ آنها همیشه ثابت است - و هیچگاه به هم نمی‌رسند، یا همدیگر را قطع نمی‌کنند».

جهان‌های موازی

وجود جهان‌ها [عوالِم] دیگر در فلسفه و هم چنین علوم طبیعی، سابقۀ بسیار دیرینه‌ای دارد و علوم قرآنی نیز به آن تصریح شده است، اما به عنوان یک نظریۀ علمی در فیزیک، اولین بار در سال 1945، توسط یک دانشجوی دکتری از دانشگاه پرینستون به نام هیو اورت مطرح شد. او ابتدا این نظریه را مطرح کرد که «‌گیتی ما نیز از دیگر گیتی‌گان شاخه گرفته شده است»! تا اینجا سخن جدید و عجیبی نیست، اما این که «شاید ما در آن گیتی‌ها به گونه‌ای دیگر وجود داشتیم یا داریم»، اولاً مبتنی بر “شاید” است، یعنی هیچ دلیلی بر آن اقامه نکرده است، و ثانیاً اگر توضیح منطقی داده نشود، در حدّ تخیلات و اوهام و تصورات باقی می‌ماند.

وجود عوالم دیگر

“جهان یا گیتی“، به همین دنیا و طبیعت مادی که می‌شناسیم و در آن زندگی می‌کنیم گفته می‌شود، اما “عالَم” به آن چه خلق شده و هستی یافته اطلاق دارد.

در همین جهان مادی و طبیعی، “عوالِم” بسیار متعدد و متفاوتی وجود دارند و در هر عالَمی، موجودات بی‌شماری با ویژگی‌های خود زندگی می‌کنند که در عین استقلال، همه با هم مرتبط می‌باشند. به عنوان مثال: عالَمِ خشکی، با عالَم اقیانوس‌ها و دریاها متفاوت است - عالَم گیاهان، با عالَم حیوانات متفاوت است - عالَمِ انسان‌ها، با سایر عوالم موجود متفاوت است؛ اما مرتبطند.

هم‌چنین، عالَم عقل با عالَم قلب (جان) متفاوت است؛ کار یکی شناخت است و دیگری فهم و محبت یا نفرت - عالَم ایمان، با عالَم عمل متفاوت است - عالَم خواب، با عالَم بیداری متفاوت است و هر کدام ویژگی‌ها، نقش، آثار و تبعات خود را دارند و همه با هم مرتبطند.

در همین حیات طبیعی در زمین، عالَم روح با عالَم ماده و جسم متفاوت است. اگر چه برخی وجود روح را قبول نداشته باشند، اما تصدیق یا تکذیب دیگران، نقشی در این حقیقت ندارد.

بدن ابزار کار روح در این دنیاست و روح بر بدن تأثیر دارد و بدن نیز در ساختار روح اثر می‌گذارد. کسی که گرسنه و تشنه بماند، روح و روانش و اخلاقش متأثر می‌گردد و کسی که پُرخوری کند نیز هم چنین.

در مجموعۀ عوالم، عالَم دنیا - عالَم فرشتگان - عالَم برزخ و عالَم آخرت وجود دارند؛ چنان که می‌دانیم حتی بهشت و جهنم، از هم اکنون وجود دارند و عده‌ای به آنها وارد و از آنها خارج می‌شوند و همگان در ساختار بهشت و جهنم خود نقش دارند.

این عالم شاخه‌ای از عالَم دیگر است

البته که چنین است و این کشف یا سخن جدیدی نیست! تمام عالَم هستی، سیر نزولی و صعودی دارد و همین جهان طبیعت، مرتبۀ نازلۀ عوالِم بالاتر می‌باشد.

«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» که جهان‌بینی موحدان و مؤمنان می‌باشد، یعنی: هستیِ عالَم، از هستی‌بخش شروع شده و بازگشت نیز به سوی اوست. به قول میرفندرسکی:

چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی

صورتی در زیر دارد هرچه بر بالاستی

صورت زیرین اگر با نردبان معرفت

بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی

غربی‌ها، یک صفحه از کتاب هستی را آن هم به صورت ناقص و فقط از بُعد مادی می‌خوانند و البته نشانه‌هایی از حقایق را در آن می‌بینند و زود نظریه می‌دهند و آن را به عنوان کشف علمی جدید خود به ثبت می‌رسانند!

بنابراین، این که عوالم و هر چیزی، مراتب بالاتری دارند و از بالا به پایین نازل شده‌اند، کشف و سخن جدیدی نیست؛ چنان که در قرآن کریم فرمود:

«وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (الحجر، 21)

- خزائن همه چيز نزد ما است، و ما جز به اندازه معلوم (علمی) آن را نازل نمی‏كنيم.

رب العالمین

“ربّ العالمین"، یعنی کسی که خالق، مالِک و گردانندۀ تمامی عوالِم هستی می‌باشد، و همه چیز را از کوچکترین ذرات گرفته، تا آسمان‌های هفتگانه و تا عرش، برنامه‌ریزی، تدبیر و مدیریت می‌نماید. بنابراین، همین واژۀ  و اسم «ربّ العالمین» که به الله جلّ جلاله اختصاص دارد، حاکی از آن است که “عوالِم” بسیار متعددی خلق شده‌اند و وجود دارند و اداره می‌شوند؛ اما نفرمود که اینها موازی هستند و هیچگاه با هم مرتبط نیستند و به یک مقصد واحد نمی‌رسند.

موازی خواندن عوالِم به معنای هندسی‌اش، نه تنها به اثبات نرسیده و نمی‌رسد، بلکه کاملاً خطاست؛ چرا که این “عوالِم"، با یکدیگر در ارتباط می‌باشند و چگونگی آنها و نیز آن چه در آنها می‌گذرد، بر سایر عوالِم تأثیر می‌گذارد.

در جهان طبیعت شاهدیم که آب باران، زمین را زنده می‌کند - گیاهان، ضمن تأثیر در طبیعت، مواد خوراکی انسان‌ها و حیوانات را تأمین می‌کنند و انسان برای تولید صنایع شیمایی و دارویی، از آنها استفاده می‌کند - برخی از پرندگان، آبزیان و حیوانات و حتی حشرات، ضمن جابجایی بذر گیاهان، مواد خوراکی انسان و حیوان را تأمین می‌کنند و لاشۀ آنها نیز کودی برای خاک می‌شود.

عوامل دیگر در آموزه‌های اسلامی

خداوند متعال، چه در کتاب خلقت و چه در کتاب وحی، نه تنها به خلقت عوالِم دیگر تصریح نموده، بلکه به آنها توجه داده است؛ چنان که به ارتباط فرشتگان و نقش آنها در زندگی دنیوی ما تصریح نموده و فرمود: وحی را با فرشتگان وحی می‌فرستد - دعاها را با فرشتگان مخصوصش به عرش می‌رساند - اجابت را با فرشتگانش فرود می‌آورد - رزق، فرشتگان مخصوص خودش را دارد - جان نیز توسط فرشتگان مرگ گرفته می‌شود و تمامی اعمال توسط فرشتگان مأمور، ثبت و نوشته می‌شوند و خلاصه هر امری، مأمورانی از عوالم دیگر دارد و همه با عالَم طبیعت و زندگی ما مرتبط می‌باشند، نه این که موازی باشند.

انسان و عوالم گوناگون

آلکسیس کارل (Alexis Carrel)‏ - (۱۸۷۳–۱۹۴۴) زیست‌شناس فرانسوی، پس از سال‌ها تحقیقاتی علمی روی بدن انسان، کتابی نوشت تحت عنوان «انسان، موجود ناشناخته»؛ یعنی حتی فقط همین بدن، برای انسان ناشناخته مانده است! اما، امیرالمؤمنین علیه السلام، قرن‌ها پیش از او فرموده بود: «ای انسان! تو فقط یک جسم صغیر (مادی) نیستی، بلکه عالَمی در تو پیچیده شده است»! یعنی هر چه در این عالم هست، در وجود خودت هم هست، که اگر چیزی در وجود خودمان نباشد، برای ما قابل شناخت نمی‌باشد.

اسماء الله، همه در ما تجلی دارند، که اگر چنین نباشد برای ما قابل شناخت نمی‌باشند - آدمی ملکوت دارد که از سنخ عالَم ملائک است - روح دارد که از عالَم روح است - عقل و قلب و فطرت دارد - جسم هم دارد که از عالَم ماده و طبیعت است. انسان، هم زندگی جمادی دارد، هم نباتی، هم حیوانی و هم انسانی؛ و اینها هر کدام عالَمی مستقل می‌باشند که با یکدیگر در ارتباطند و موازی هم نیستند که یک دیگر را قطع نکنند، یا فاصله ثابتی داشته باشند و هیچگاه به یک نقطۀ واحد نرسند؛ چرا که اولاً همه در یک وجود جمع‌اند و ثانیاً مقصد اوست و همگان به سوی خالق متعال، بازگردانده می‌شوند؛ چنان که فرمود:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ» (ق، 43)

- مائيم كه زنده می‌‏كنيم و می‏‌ميرانيم، و بازگشت تنها به سوی ما است.

 نظر دهید »

چقدر مظلوم هستند اهل بیت رسول الله..

08 اردیبهشت 1404 توسط Maryam

روز شهادتش
از صدیق بودن غاصبین خلافت توی تلوزیون شیعه سخن گفتند
یعنی یه اشتباه را با اشتباهی فاحش تر خواستند پاک کنند….
چقدر مظلوم هستند اهل بیت ….
مهمون ما باشید به یک منبر کوتاه

1745579092screenshot_2025-04-25-14-19-28-036_ir.eitaa.messen.jpg

1745579092img_20250425_142100.jpg

 نظر دهید »

دلتنگ بابا

27 دی 1403 توسط Maryam

امسال روز پدر حس گریه داشتم نمیدانم چرا!
رفته بودم بیرون داروها ی مادرم را بخرم …
حواسم رو مولودی به خودش جم کرد
علی مولا علی مولا….علی مولا
گل فروشی سر کوچه شلوغ بود همه برای پدرهاشون گل میخریدن و یه کم اون طرفتر شیرینی فروشی صفی شده بود .باورتون میشه ! شیرینی فروشی صفی 😍
یه آن به خودم گفتم
چرا ما بابا نداریم ؟ بغض کردم وتوی دلم گفتم …خوش بحالتون بابا دارید …
بابا جان آسمونی ام
سالهاست که لبخند قشنگت ، خنده های از ته دلت رو ندیدم
زود رفتی بابا..
خیلی زود …
حتی فرصت نشد محبتت را یک بار جبران کنم 😭
می آیی به خوابم
امشب دلم هوای آغوش گرمت و دستهای تپلی که نوازشم می کرد رو داره
وصدای شعر همیشگیت که میخوندی..
دخمل دخملم دخمل …بالشت تنم دخمل
میدونی منم این شعر ها رو برای دخترم میخونم ..میخوام براش خاطره بسازم
مثل تو
بابای بهشتی ام روزت مبارک
بهت قول میدم از کپل تپلت ،مادرمون خوب مراقبت کنم هر چی که وقت نکردم برات انجام بدم به پای مامان که یادگارته بریزم
———–++————
کپل تپل همیشه ورد زبون بابام بود مامانم رو اینطوری صدا میزد ..کپل تپلم ….
اگه به وبلاگم سر بزنی چند تا دلنوشته که تو اوج احساس بودم رو‌میخونی …


#دلنوشته_ای_برای_پدر

 نظر دهید »

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

18 اسفند 1402 توسط Maryam

24سال پیش
پیکر پاک وبی آلایشت را در چنین روزی به خاک سپردیم و غم از دست دادنت سینه ام را برای همیشه سوزاند …
برای پدری که
گرمی دستهایش ، عطوفت نگاهش و مهربانی قلبش و خوش زبانی اش ، زبانزد عام و خاص هست هنوز..

تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

براي برفي که اب مي شود دوست مي دارم

تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم

 

تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم

 

براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت

لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت

دوست مي دارم …

 

تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم

براي پشت کردن به ارزوهاي محال

به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم

تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

روزهای آفتابی...شبهای مهتابی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام حسن عسکری علیه السلام
  • امام حسین
  • امام سجاد(ع)
  • بدون موضوع
  • دلنوشته
  • شهدا
  • عقاید
  • قرآن

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • قران وعترت
  • قرآن وعترت
  • کانال قرآن وعترت