• خانه 

روزهای آفتابی...شبهای مهتابی

حقیقت صلوات

01 مهر 1404 توسط Maryam

آیا پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام نیز صلوات را مانند ما می‌گفتند، یعنی خودشون به خودشون درود می‌فرستادند؟

دو‌نکته مقدماتی

الف - معادل “صلوات” به فارسی، “درود” نیست؛ بلکه به خاطر کمبود واژۀ جایگزین، لفظ “درود” را آورده‌اند! آیا خداوند سبحان و ملائک، دائم بر ایشان “درود” می‌فرستند؛ مثلاً دائم به ایشان «آفرین - آفرین» می‌گویند؟! این یعنی چه؟!

ب - صلوات بر ایشان، فعل خداست، کاریست که انجام می‌دهد، یعنی بنده‌اش را مشمول رحمت و مغفرت خویش می‌گرداند.

بدیهی است که وقتی خداوند متعال به بندگان مؤمنش دستوری می‌دهد، اولین مخاطب، دریافت کنندۀ وحی است که سرآمد تمامی مؤمنان می‌باشند؛ لذا یقیناً ایشان امر خدا را بیشتر و بهتر از همگان به جای می‌آوردند.

ج - "صلوات"، فقط یک ذکر لفظی نیست، بلکه “دعا” و “اعلام مواضع” است، و دعا یعنی خواندن خداوند منّان و درخواست از او؛ لذا نه تنها هیچ منعی ندارد که ایشان برای خود دعا نمایند، بلکه هر انسان عاقل و مؤمنی، برای خودش دعا می‌کند؛ لذا به بندگان مؤمنش امر نمود که حتماً برای شخص پیامبر اکرم علیه السلام، چنین دعای خیری بنمایید؛ و در چگونگی بیان آن نیز ایشان فرمودند: بگویید «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

صلوات خداوند متعال و فرشتگان بر دیگران

همانگونه که خبر داد: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»؛ فرمود:

«هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا» (الأحزاب، 43)

- اوست آن که با فرشتگان خود بر شما صلوات دارد، تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون آورد، و او به مؤمنان رحیم است.

بنابراین، صلوات خداوند متعال بر پیامبرش، رحمت‌آوری بر اوست و بر دیگران، هدایت و خارج نمودن از تاریکی‌ها به سوی نور می‌باشد.

فرمود: خداوند متعال، بندگان صابر خود را مشمول صلواتش می‌گرداند؛ و به یقین مقصود این نیست که بر آنان درود و سلام می‌فرستد!

«الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (البقره، 156 و 157)

- آنها كه هر گاه مصيبتی به آنها رسد می‏گويند: ما از آن خدا هستيم و به سوی او باز می‏گرديم * اينها همانها هستند كه صلوات و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدايت يافتگان می‌باشند.

سلام و صلوات ما بر خودمان

آدمی باید از یک سو قدر و مقام خود را با نعماتی که خداوند منّان به او عطا نموده بداند و برای خودش ارزش قائل شود، و از سویی دیگر، برای خودش دعای خیر نماید.

انبیای الهی، نه تنها برای خود دعا می‌نمودند که مشمول رحمت واسعۀ الهی بمانند، بلکه “سلام” را که از اسمای الهی است بر خود می‌خواندند، چنان که حضرت عیسی علیه السلام می‌فرمود:

«وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ اُبْعَثُ حَيًّا» (مریم علیها السلام، 33)

- و سلام بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‌ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شوم.

ما نیز در نمازها، دعاها و زیارات، بر خودمان سلام و صلوات داریم؛ چنان که در سلام هر نمازی می‌گوییم: «السّلام علینا و على عباد اللَّه الصّالحین - سلام بر ما و بندگان صالح خدا»؛ و در دعاهای زیارتش عاشورا، که تماماً دعا برای خودمان است، از او می‌خواهیم که به خاطر اتصال به سیدالشهداء علیه السلام و اتخاذ و اعلام بهترین و برترین مواضع در تولا و تبری، و آن هم در موقعیتی عاشورایی، ما را مشمول صلوات، مغفرت و رحمت خویش گرداند: «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ -  بار إلها! مرا در این مقامی که هستم، از آنان قرار ده که صلوات و رحمت و مغفرتت شامل حال آنهاست.

حقیقت صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام

«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» (الأحزاب، 56)

- خداوند و فرشتگانش صلوات (رحمت) خود را بر پیامبر می‏فرستند، ای كسانی كه ايمان آورده‌ايد بر او صلوات داشته باشید و سلام گوئيد و تسليم فرمانش باشيد.

“سلام و صلوات” را “درود” معنا کرده‌اند، اما در آیه، پس از امر به صلوات فرمود: «‌وَسَلِّمُوا - به ایشان سلام دهید»، یعنی صلوات و سلام، دو معنای متفاوت دارند و دو امر جداگانه می‌باشند.

●- "صلوات"، همچون “صلاة"، از ریشۀ “صلّ"، به معنای “اتصال و وصل شدن و پیوستن” می‌باشد. در واقع می‌فرماید: خدا و فرشتگان کارگزارش، رحمت الهی را به ایشان وصل کرده‌اند و ایشان را «رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» قرار دادند، پس شما نیز به ایشان متصل شوید، تا به رحمت واسعۀ إلهی وصل گردید و پس از این اتصال، به ایشان سلام دهید و تسلیم امرش گردید؛ و ما با فرستادن صلوات، ضمن دعا، اتصال خویش را بیان و اعلام می‌داریم

اهمیت اتصال

آدمی همچون قطره‌ای بی‌ارزش و سرگردان می‌باشد و به تناسب “اتصالش"، هویت و ارزش پیدا می‌کند؛ اگر به فاسد و فانی متصل شود، خودش هم فاسد و فانی می‌گردد و اگر به خیر و باقی متصل شود، خودش هم خیر، باقی و پربرکت می‌گردد؛ لذا به اتصال به “حبل الله” و نیز “صلاة و صلوات” و سایر هر آن چه آدمی باید برای رشد، کمال و قُرب به آن وصل شود، امر نمود و از اتصال به ظلم، فساد، گناه و آتش جهنم، بر حذر داشت و فرمود:

«وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» (الرّعد، 21 و 22)

- و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش (اتصالش) فرمان داده مى‌‏پيوندند و از پروردگارشان مى‌ترسند و از سختى حساب بيم‌دارند * و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى مى‏‌زدايند؛ فرجام خوش در سرای باقی، از آن آنهاست.

و در بارۀ کفار، مشرکان، منافقان، ظالمان، جنایتکاران و فاسدان فرمود: «جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ - به جهنم وصل می‌شوند و چه بد قرارگاهی است» (ابراهیم علیه السلام، 29)

●- بنابراین، پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام، بر خودشان سلام و صلوات داشتند، چنان که سایر انبیا و اولیای إلهی داشتند و ما نیز بر خودمان، درخواست صلوات إلهی و سلام داریم.

 

 نظر دهید »

دوره فَترَت

10 شهریور 1404 توسط Maryam

دوره فَترَت

اصطلاح دورهٔ فترت از آیهٔ ۱۹ سوره مائده اقتباس شده است.

« يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَىٰ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ ۖ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » مائده : ۱۹  

ای اهل کتاب! بی تردید رسول ما پس از روزگار فترت و خلأ پیامبران به سوی شما آمد [و آنچه را مورد نیاز دنیا و آخرت شماست] برای شما بیان می کند که [روز قیامت در پیشگاه خدا] نگویید: برای ما هیچ مژده دهنده و بیم رسانی نیامد، یقیناً مژده دهنده و بیم رسان به سویتان آمد؛ وخدا بر هر کاری تواناست

در معنای آن مفسرین دو دیدگاه دارند. 

  •   برخی فترت رسل را به معنای انقطاع رسل و نبود پیامبران در این دوره دانسته‌اند.۱ در روایات هم به دورانی که نبود پیامبران اطلاق می‌شود. بنا به نقل تفسیر قمی امام علی(ع)  فترت رسل را «انقطاع من الرسل احتج علیهم» تفسیر می‌کند.۲
  •  دسته‌ای دیگر از مفسران، معنای انقطاع نبوت را نمی‌پذیریند و فترة من الرسل را به سکون و ضعف تفسیر کرده‌اند.۳ جاحظ با تفسیر آن به سستی، می‌گوید میان سستی و گسست تفاوت است. ۴ صدوق فترت را به نبود پیامبران ظاهر مشهور معنا کرده است و به وجود پیامبران پنهان در این دوره قائل است.۵ علامه طباطبایی فترت من الرسل را سکونی که پیامبری در آن نازل نشده است، معنا کرده ۶ اما مقصود از فترت را فترت پیامبران صاحب شریعت می‌داند نه مطلق پیامبران.۷

فترت در فترة من الرسل اگر به معنای سستی باشد، به دورانی که رکود و ضعف در ارسال رسل بوده گفته می‌شود نه دوران نبود پیامبران.۸ و فترت به این معنا به معنای دوران ضعف، تقیه و خانه‌نشینی است.

دوره‌های فترت

در دوران بعثت انبیاء از حضرت آدم(ع) تا پیامبر اسلام، چند دوره به عنوان دورهٔ فترت شمرده شده است:۹

  • فترت میان ادریس و نوح.
  • بین نوح و هود به مدت هشتصد سال.
  • فترت میان صالح و ابراهیم به مدت ۶۳۰ سال.
  • فترت میان عیسی و حضرت محمد(ص). آنچه به عنوان فترت معروف است و از آن سخن می‌گویند این دوره از فترت است که در برخی روایات ۵۰۰ سال۱۰و در برخی روایات ششصد سال۱۱ شمرده شده است. این دوره پس از ارسال انبیاء بنی اسرائیل است. مطابق نقل میان حضرت موسی و عیسی ۱۷۰۰سال فاصله بود و هیچ فترتی نبود و هزار پیامبر از بنی‌اسرائیل در این مدت مردم را دعوت می‌کردند.[۱۲]

دوره فترت و خالی نبودن زمین از حجت

در نگاه ابتدایی انقطاع رسل در یک دوره زمانی با خالی نبودن زمین از حجت ناسازگار است. به باور شیخ صدوق، اگر فترت به معنای خالی شدن زمین از حجت باشد، مخالف روایاتی است که می‌گوید زمین از حجت هیچ‌گاه خالی نخواهد شد.[۱۳]برای رفع این ناسازگاری پاسخ‌های گوناگونی گفته شده است. گاه دورهٔ فترت به معنای انقطاع رسل نفی شده است و گاه حجت را اعم از انبیاء و اوصیاء و علماء دانسته‌اند.

شیخ صدوق با استناد به روایاتی که از اوصیاء این دوره نام می‌برد، فترت را به معنای پنهان بودن و آشکار نبودن دعوت می‌داند نه نبود حجت.[۱۴]

شیخ طوسی نیز با استناد به خالی نبودن زمین از حجت می‌گوید به دلیل اندک بودن پیروان آنها، به دلیل ترس و تقیه آنها ظاهر نبودند.[۱۵] طبری[۱۶] و طوسی[۱۷] نیز مانند صدوق انقطاع رسل را نمی‌پذیریند و بر این باورند که برای همهٔ امت‌ها پیامبری آمده است.

طباطبائی دورهٔ فترت را به نبود انبیای صاحب شریعت تفسیر می‌کند نه نبود مطلق انبیاء.[۱۸] جوادی آملی در یک احتمال دورهٔ فترت میان حضرت عیسی و حضرت محمد را به نبود انبیاء بنی‌اسرائیل تفسیر می‌کند.[۱۹]

برخی از مفسرین حجت را اعم از انبیاء و اوصیاء می‌دانند و هیچ امتی را از انبیاء یا اوصیاء آنان خالی نمی‌داند.[۲۰]

بیضاوی و مفسران دیگری نذیر در هر امتی را اعم از پیامبران و عالمان می‌داند.[۲۱]

زمخشری با پذیرش دوران فترت نبی، نذیر در امت‌ها را انبیاء یا آثار آنان می‌داند.[۲۲]

مغنیه نذیران هر امت را پیامبران، کتابهای‌شان، مصلحان و عقل و فطرت می‌داند.[۲۳]

پانویس

۱) طبرسی، مجمع البیان،‌ج۳، ص۳۰۵، ذیل آیه ۱۹ سورهٔ مائده؛طوسی، التبیان، ج۳، ص۴۷۹
۲)  قمی، ج۱، ص۱۶۵
۳)  قرطبی، الجامع لاحکام القرآن،‌ج۶، ص۱۲۱
۴) جاحظ، رسائل الجاحظ، ج۳، ص۲۵۶
۵) صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۶۵۹
۶) طباطبائی، المیزان، ج۵، ص۲۵۳
۷) طباطبایی، المیزان،‌ج۱۶، ص۲۴۴
۸) مهدیه رجایی، مهدی قندی، دوران‌های فترت و پیوستگی زنجیره‌ حجت‌های الهی، امامت پژوهی،ش ۱۸، زمستان ۱۳۹۴
۹) مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، ج۲، ص۳۵۱
۱۰) الروضة من الکافی، ج۸، ص۱۲۱، ح ۹۳. و مثله فی تفسیر القمّی، ج ۱، ص۲۳۲
۱۱) صحیح البخاری، ج ۴، ص۲۷۰.
۱۲)  قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۱۲۱

۱۳) صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۵۶
۱۴) صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص۶۶۶
۱۵)  طوسی، التبیان، ج۲، ص۱۹۴
۱۶) طبری، ج ۲۲، ص۸۶
۱۷) طوسی، التبیان، ج ۸، ص۴۲۵
۱۸) طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۲۴۴
۱۹) جوادی آملی، تسنیم، ج ۲۲، ۲۲۹
۲۰) مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۳۲ و ج ۱۶،ص ۹۸
۲۱) بیضاوی، ج۴، ص۲۵۷
۲۲) زمخشری، کشاف، ج۳، ص۶۰۸
۲۳) مغنیه، الکاشف، ج۶، ص۲۸۷؛ مغنیه، تفسیر المبین، ص۵۷۵

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

باشگاه زندگی با قران (حفظ قران رایگان)

29 مرداد 1404 توسط Maryam

اگه دوست داری قرآن 📖 حفظ کنی اما هنوز درگیر انتخاب استاد و روش ها و… هستی بهت پیشنهاد میدهم در باشگاه زندگی با قرآن یکبار شرکت کنی 

ضرر نمیکنی نهایتا یک سوره را  با درک مفاهیم حفظ میکنی  و آن وقت بهتر میتونی برای ادامه تصمیم بگیری 

آموزش در این باشگاه اولا رایگان و با فهم معانی قرآن هست و ثانیا برای هر دو جنس خانم و آقا برگزار می شود 

دومین چالش حفظ قرآن در باشگاه زندگی با قرآن

حفظ سوره ضحی 
گروهای سنی 
 5تا7سال در سه جلسه
8تا10سال در دو جلسه
 ۱۱تا۱۴سال در یک جلسه

حفظ سوره نازعات 
گروهای  سنی
بزرگسالان دوجلسه
 ۱۵تا۱۸ سه جلسه
۱۱تا۱۴ ( سواد قرائت داشته باشند) در ۴جلسه
 ۸تا۱۰سال  (سواد قرائت داشته باشند  ) در ۶جلسه

⏰ شروع  کلاسها از هفته دوم مرداد ماه با تکمیل ظرفیت هر کلاس ۲۰نفر 

جهت ثبت نام به‌کانال موسسه در تلگرام یا ایتا مراجعه نموده و به ادمین ثبت نام پیام دهید

https://eitaa.com/Quranetwork

https://t.me/Quranetwork

أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤

                                    

 نظر دهید »

شکایت قرآن در روز قیامت

28 مرداد 1404 توسط Maryam

قران وعترت

شكایت قرآن از مردم در روز قیامت:
در كتاب «وسائل الشّیعة » از حضرت رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم روایت شده است كه : قَالَ: یَجیءُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ ثَلَاثَةُ یَشْكُونَ: الْمُصْحَفُ وَالْمَسْجدُ وَالعِتْرَةُ.
یَقُولُ الْمُصْحَفُ: یَا رَبِّ حَرَّقُونِی وَ مَزَّقُونِی ، وَ یَقُولُ الْمَسْجِدُ: یَا رَبِّ عَطُّلُونِی وَ ضَیَّعُونِی . وَ تَقُولُ الْعِتْرَةُ یَا رَبِّ قَتُلوُنَا وَ طَرَدُونَا وَ شَرَّدُونَا؛ فَأَجْثُو لِلرُّكْبَتَینِ فِی الْخُصُومَةِ، فَیَقُولُ اللَهَ عَزَّوَجَلَّ لِی : أَنَا أَوْلَی بِذَلِكَ مِنْكَ. [«وسائل الشّیعة » طبع امیر بهادر؛ ج 1 ص 304]
«در روز قیامت سه گروه شكایت به پیشگاه خداوند متعال می آورند: قرآن و مسجد و عترت .
قرآن میگوید: ای پروردگار من ! مرا سوزانیدند و پاره پاره كردند. و مسجد میگوید: ای پروردگار من مرا معطّل و بدون عمل گذاردند و حقّ مرا ضایع كردند. و عترت میگوید: بار پروردگارا ما را كشتند و دور كردند و متفرّق نموده و فراری دادند؛ و در مقابل پروردگار در دعوای خصومت و دادخواهی به دو زانوی خود می نشینم ، پس خداوند عزّو جلّ به من میگوید: من خودم اولویّت دارم از شما دربار ٌ خصومت و دادخواهی نسبت به آنان .»


قرآن از چه مواردی در قیامت شکایت می کند؟

💠 شاید شكایت قرآن به این مضمون باشد: خدایا! با این كه دستور تلاوت قرآن آمده، (سوره مزّمل، 20) ولى بسیارى از مسلمانان حتى نتوانستند از رو مرا بخوانند.
خدایا! بعضى كه مرا مى خواندند، حقِ ّ تلاوتم را ادا نمى كردند، یعنى بدون طهارت و وضو و تدبّر به سراغم مى آمدند و یا در تلاوتم عجله مى كردند.
خدایا! بعضى آیات مرا مى خواندند و مى فهمیدند، ولى عمل نمى كردند.
خدایا! بعضى كه عمل مى كردند، به دیگران نمى رساندند.
خدایا! بعضى در عمل به قرآن حتى از مخالفان قرآن هم عقب تر ماندند. چنانكه حضرت على (علیه َالسلام) در وصیت خود مى فرماید: مبادا دیگران در عمل به قرآن و استفاده از رهنمودهاى آن از شما مسلمانان جلو باشند.
خدایا! بعضى تنها به آیات عبادى و فردى عمل مى كردند و نسبت به هجرت و جهاد و ایثار و سیاست كه در متن آیاتم بود، بى اعتنا بودند و به بعضى آیات ایمان مى آوردند و نسبت به بعضى آیات بى تفاوت بودند.
خدایا! بعضى به جاى آن كه مرا قانون بدانند، وسیله نان دانسته و مال التّجاره خود قرار دادند، از خواندن و چاپ كردنم سرمایه اندوزى ها كردند.
خدایا! بعضى كه در فكر و روح خود انحرافى داشتند، آیات متشابه را (كه چند نوع مى توان معنا كرد) دستاویز اهداف خود قرار دادند. (آل عمران، 7)
خدایا! بعضى به جاى این كه در تفسیرم از مفسّران واقعى و پیامبر اكرم ( صلى الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم َالسلام) استمداد نمایند، از سلیقه هاى شخصى خود در تفسیر آیات كمك مى گرفتند.
خدایا! بعضى مرا وارونه معنا كردند و بعضى خوب مرا شناختند، ولى حقائق مرا نادیده گرفته و كتمان نمودند.( بقره، 174)
خدایا! به جاى این كه مرا براى دل هاى زنده بخوانند، (یوسف، 2) بر مردگان خواندند.
خدایا! به جاى آن كه مرا جزو اصیل ترین موادّ درسى قرار دهند، مرا از میان برنامه هاى درسى و نسل تحصیل كرده جدا كردند.
خدایا! بعضى تنها به هنگام تفأّل، استخاره و سوگند به سراغم مى آمدند.
گرچه در حدیث شكایت قرآن تنها درباره تحریف و قطعه قطعه كردن آمده است. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 484) لیكن آنچه را ما از زبان حال قرآن نقل كردیم یك واقعیّتى است كه از طرف هواداران قرآن بر سر قرآن آمده است.

قرآن📖 از مخالفان خود شكایت مى كند:
خدایا! مرا ساخته فكر بشر دانستند. (نحل، 103)
خدایا! مرا افسانه هاى پیشینیان دانستند. (انعام، 25)
خدایا! شنیدن تلاوت مرا ممنوع كردند. (فصّلت، 26)
خدایا! به آورنده من تهمت سحر و جنون و كِهانت و كذب زدند. (طارق، 13)
خدایا! مرا مى شنیدند، ولى لجاجت كرده و ایمان نمى آوردند. (سبأ، 31)
به امید آنکه با تجدید نظری بر رفتارها و عملکردهای روزانه مان، در مسیر مهجوریت زدایی از این کتاب آسمانی ثابت قدم باشیم.

 

 نظر دهید »

تفاوت الرحمان و الرحیم

27 مرداد 1404 توسط Maryam

معنى رحمن و رحيم 

رحمان و رحيم، دو صفت هستند  كه از ماده رحمت اشتقاق يافته ‏اند، و رحمت صفتى است انفعالى، و تاثر درونى خاصى است  كه قلب هنگام ديدن كى كه فاقد چيزى و يا محتاج به چيزى است كه نقص كار خود را تكميل كند، متاثر شده، و از حالت پراكندگى به حالت جزم و عزم در مى‏آيد، تا حاجت و نقص او را جبران كند، چيزى كه هست اين معنا با لوازم امكانيش در باره خدا صادق نيست، و به عبارت ديگر، رحمت در خداى تعالى هم به معناى تاثر قلبى نيست، بلكه بايد نواقص امكانى آن را حذف كرد، و باقى مانده را كه همان اعطاء، و افاضه، و رفع حاجت حاجتمند است، به خدا نسبت داد.

تفاوت بین معنای رحمان و رحیم

“رحمان” صیغه مبالغه است و “رحیم” صفت مشبهه. صیغه مبالغه مفهوم گسترده تری از رحمت را منتقل می کند. برخی هر دو را صفت مشبهه یا هر دو را صیغه مبالغه دانسته اند، اما معتقدند که “رحمان” مبالغه بیشتری را می رساند.

برخی گفته اند که “رحیم” که صفت مشبهه است، مخصوص مؤمنان است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد، اما “رحمان” که صیغه مبالغه است چنین دلالتی ندارد.

در نگاه شهید مطهری، رحمان و رحیم دو صفت از صفات الهی هستند که هر دو به معنای رحمت هستند، اما در دامنه و گستره رحمت با یکدیگر تفاوت دارند. رحمان به معنای رحمت عام و گسترده خداوند است که شامل همه موجودات، چه مومن و چه کافر، چه نیکوکار و چه بدکار می‌شود. در مقابل، رحیم به معنای رحمت خاص خداوند است که شامل حال بندگان خاص او، یعنی مومنان و نیکوکاران می‌شود. به عبارت دیگر، رحمان رحمت در دنیا و رحیم رحمت در آخرت است.

“رحمان” نام مخصوص خداوند است و به غیر او اطلاق نمی شود، در حالی که “رحیم” هم به خداوند و هم به غیر او گفته می شود. این تفاوت نشان می دهد که مفهوم “رحمان” رحمت گسترده تری است.

 در ادبیات عرب قاعده ای وجود دارد که واژه ای که حروف بیشتری دارد، مفهوم آن نیز وسیع تر است. از آنجا که “رحمان” پنج حرفی و “رحیم” چهار حرفی است، مفهوم “رحمان” وسعت بیشتری دارد.”

تفاوت بین اسماء “رحمان” و “رحیم” در قرآن  

“رحمان” به صورت مطلق برای خداوند آمده و بیانگر عموم رحمت او است.

“رحیم” اغلب مقید به مؤمنان و برخی دیگر است و نشان دهنده رحمت خاص خداوند نسبت به آنها.

بعضی از آیات و روایات نیز این تفاوت را تأیید می کنند.

گرچه گاهی این دو اسم به یک معنا به کار رفته اند، اما این موارد استثنایی هستند و تفاوت کلی میان آنها را نقض نمی کنند

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:

اِنَّ عِیسَی بْنَ مَرْیمَ قَالَ: اَلرَّحْمَنُ رَحْمَانُ الدُّنْیا وَ الرَّحِیمُ رَحِیمُ الْآخِرَةِ.

عیسی بن مریم گفت: رحمان، رحمت گر دنیا (نسبت به مومن و کافر) و رحیم، مهربانِ آخرت (فقط برای مومنین) است. (مجمع البیان، ج 1، ص 93)

خلاصه : 
«رحمان» و «رحيم» هر دو از ریشه «رحمت» گرفته شده است. «رحمان» اشاره به رحمت عام خداوند دارد. که شامل دوست و دشمن و مومن و کافر می شود؛ زیرا به وفور و کثرت رحمت و فراگیری آن دلالت دارد
در حالى كه «رحيم» به رحمت خاص خداوند به بندگان شایسته و با ایمان اشاره دارد؛ زیرا این صیغه دلالت بر دوام  رحمت دارد. بنابراين رحمانيت خداوند سبب شده است كه فيض نعمتش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى رحيميّت او ايجاب مى كند كه مؤمنان را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محرومند

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

روزهای آفتابی...شبهای مهتابی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام حسن عسکری علیه السلام
  • امام حسین
  • امام سجاد(ع)
  • بدون موضوع
  • دلنوشته
  • شهدا
  • عقاید
  • قرآن

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • قران وعترت
  • قرآن وعترت
  • کانال قرآن وعترت