قضا و قدر الهی و اراده ی انسان
اگر خداوند قضا و قدر را تعیین کرده باشد، پس انسانها چطور میتوانند آزادانه عمل کند؟!
بیشتر این پرسشها یا شبهات، به خاطر عدم اطلاع صحیح از اصول و قواعد، و نیز معانی نادرست برای واژگان، و هم چنین گمانهای باطل در ذهن پدید میآیند!
●- آن که میپرسد: «اگر خداوند قضا و قدر را تعیین کرده باشد …»، یعنی: وجود خداوند سبحان را قبول دارد، اکنون راجع به فعل او، میپرسد! او باید از خود بپرسد: «اگر آن که خالق، مالک و ربّ است، قضا و قدر را تعیین نکرده باشد، پس چه کسی باید تعیین کند؟!» - و کسی که وجود خدا را قبول ندارد، نباید از قضا و قدر إلهی سخن بگوید؛ ولی باید تفکر نماید که چه کسی عالم هستی و تمامی عناصر و اجزای آن را اینگونه عالمانه، حکیمانه و با اندازههای معلوم (علمی) پدید آورده است؟!
قَدر
«قَدر»، یعنی “اندازه” - چنان که میپرسید: وزن این کالا چه قدر است؟ یا طول این مسیر چقدر است؟ یا فاصلۀ زمین تا خورشید چقدر است؟ یا وزن شما چقدر است؟
آیا چیزی وجود دارد که اندازههای معلوم (علمی) نداشته باشد؟! آیا جز آن کسی که پدید میآورد، کسی میتواند برای پدیدۀ او [مخلوق او]، اندازهگذاری کند؟! فرض کنید که پدید آورندۀ خورشید، ماه، زمین، انسانها و سایر موجودات، خداوند خالق باشد، اما اندازههای معلومی برای پدیدهها نگذاشته باشد، یا دیگری اندازه بگذارد! لذا فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - مائیم که هر چیزی را به [با] اندازه آفریدیم» (القمر، 49)
به لحاظ علمی، شناختهایم که بادها، ابرها را به هم میرسانند و متراکم میسازند و با مهیا شدن علل دیگر، باران میبارد؛ حال اگر این بارش باران، اندازه نداشته باشد، علمی نباشد، محاسبه شده نباشد، چه اتفاقی میافتد؟! لذا فرمود:
«وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ» (المؤمنون، 18)
- و از آسمان آبی به اندازه (علمی و معين) نازل كرديم و آن را در زمين ساكن نموديم و ما بر بردن آن كاملا قادريم.
قادر نیز یعنی اندازهگذار. خدا قادر است، با خدا قوی است، متفاوت میباشد.
وجود ما و هر کاری که میکنیم نیز اندازههایی دارد که هر چند خودمان تعیین نماییم، مبتنی بر اندازههای تعیین شده در خلقت میباشد؛ چنان که پس از مطالعه و شناخت اندازههای زمینی معین برای ساخت - استحکام آن - خاکی یا سنگی بودن آن - فاصلهاش با آبهای زیر زمینی؛ و هم چنین اندازههای مصالح مانند: تیرآهن، بتون و گچ، و نیز اندازههایی که برای طول و عرض و ارتقاع یک ساختمان لازم داریم، بنایی را طراحی نموده و روی آن زمین میسازیم.
آیا میتوانید کاری را بدون اندازه به انجام رسانید؟ آیا میتوانید زراعتی بدون اندازه داشته باشید؟ آیا میتوانید کالایی را بدون اندازههای علمی معین بسازید؟! آیا کسی میتواند بدون اندازه به دیگران نیکی یا بدی نماید؟!
اجرای “عدل و قسط” نیز مبتنی بر اندازهها (مقدرات) میباشد و اگر این اندازهها نباشند، هیچ حقوقی وضع نمیشود که در رعایت آنها “عدل و قسط” محقق گردد.
“ظلم” نیز خروج از “اندازهها"ی تعیین شده برای “عدل و قسط” میباشد؛ خواه ظلم به خود باشد، یا به دیگران، یا حتی به طبیعت. لذا به بندگان مؤمنش که دوست دارند تحت تعلیم و تربیت إلهی باشند تا به رشد، کمال و درجات قُرب برسند، فرمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (المائدة، 8)
ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام کننده برای خدا و گواهان به قسط (عدل) باشید. و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت را رعایت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیکتر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.
قضا
«قضا»، یعنی: «حتمی شدن وقوع امری»؛ و مستلزم فراهم شدن تمامی اندازهها (مقدرات) برای پدید آمدن یا وقوع امری میباشد؛ بنابراین، «قضا»، پس از “قدر» حتمی و واقع میشود.
به عنوان مثال: اگر یک لیتر آب را در ظرفی که حرارت را میگیرد و پخش میکند، روی شعلۀ آتشی که بیش از صد درجه حرارت دارد، و فشار معینی قرار دهید، به نقطۀ جوش رسیدن آب این ظرف، پس از دقایقی، حتمی میباشد، یعنی «قضا» میشود.
به عنوان مثالی دیگر: احکام إلهی، همه مقدرات (اندازهها) میباشند؛ هر گاه به این احکام عمل شود، یا عمل نشود، نتایج حتمی دارد که به آن «قضا» گفته میشود.
اگر گروهی، روی خط زلزله، خانههای سست بنیانی بسازند (مقدرات)، پس از وقوع زلزلهای با ریشتر کم، تخریب آن خانهها و خسارات و تلفات، حتمی «قضا» میشود. در ژاپن، زلزلههای بالاتر از شش ریشتر نیز تخریب و تلفات زیادی ندارد، اما همین مقدار زلزله، در ایران، پاکستان، ترکیه و هندوستان، مناطقی را ویران میسازد و صدها کشته بر جای میگذارد!
به عنوان مثالی دیگر در رفتارها: امیر المؤمنین، امام علی علیه اسلام فرمودند: «ألکِذْبُ عَیْبٌ فاضِحٌ - دروغگویى عیبى رسوا کننده است» (بحارالانوار ج ۶۶ ص ۳۱۳)؛ یعنی: «رسوایی، قضای حتمی دروغگویی میباشد».
آزادی در عمل
یکی از واژگانی که بسیار مورد سوء استفاده قرار گرفته است، “آزادی” میباشد. انسان جاهل (نادان و بیخرد) و نیز متکبر، گمان میکند که در هر امری آزاد است یا باید آزادی داشته باشد!
کدام “آزادی"، در حالی که خالق، اندازهگذار، مالک و ربّ (صاحب اختیار) هیچ چیزی نیستیم؟! مضافاً بر این که همین آزادیهای نسبی نیز محدود به اندازهها و قوانین میباشند.
اگر انسان “آزادی” داشت، پیری، بیماری و مرگ را از خود دور میکرد - اگر “آزادی” داشت، قوانین جبری علّی (علت و معلول) را از میان برمی داشت - اگر “آزادی” داشت، میتوانست هر کاری که دوست دارد انجام دهد و به همان نتیجهای که مطلوب اوست، برسد! به عنوان مثال: از بلندی بپرد و آسیب نبیند!
انسان به خودش قوۀ “اختیار و آزادی” نداده است که اندازۀ آن را نیز خودش معین سازد؛ لذا برخورداری از قوای “اختیار و آزادی” نیز “جبری” میباشد؛ چنان که همین مقدار آزادی نیز پس از مرگ، از انسان گرفته میشود!
“اختیار و آزادی انسان"، فقط در “امکان انتخاب” او میباشد و انتخاب نیز وقتی صورت میپذیرد که آدمی دو یا چند گزینه داشته باشد و بتواند یکی را انتخاب نماید. اگر کسی برای رفتن و رسیدن به مقصدی، یک راه بیشتر پیش رو نداشته باشد، دیگر انتخابی نخواهد داشت.
خداوند سبحان، به انسان اختیار داده که بین او و إلههای دروغین و باطل، یکی را انتخاب نماید - بین دین او و ادیان ساختۀ بشر، یکی را انتخاب کند - بین انجام امر او و اطاعات از طاغوتها، شیاطین و هوای نفس، یکی را انتخاب کند - بین سرپرستی او و ولایت شیاطین جنّ و انس، یکی را انتخاب کند؛ چرا که این انتخابها ممکن میباشند؛ اینها همه اندازهها (مقدراتی) است که آدمی میتواند خودش را در آنها قرار دهد، اما پس از انتخاب، نتایجش چه رستگاری ابدی باشد و چه عذاب ابدی، “قضای الهی” میباشد؛ یعنی حتماً واقع میشود.
در مثال مادی: تشنگی بر شما غالب شده است؛ ابتدا انتخاب میکنید که تشنگی را با نوشیدن مرتفع سازید، یا از تشنگی بمیرید! اما اگر زنده ماندن را انتخاب کنید و مقابل شما جز جرعهای آب نباشد، دیگر انتخابی ندارید و همان را مینوشید و پس از نوشیدن نیز آثارش در بدن شما، در اختیار شما نمیباشد؛ اما اگر چند گزینه مانند آب، چای، آب میوه یا مسکرات در مقابل شما باشد، با اراده و اختیار خود، یکی را انتخاب میکنید و مینوشید و پس از نوشیدن، آثار آن در بدن شما “قضا” میشود.
“آزادی در عمل” نیز همینگونه است؛ آنجا که مجبور به انجام کاری شوید، دیگر آزادی ندارید، اما اگر مجبور نباشید و چند گزینه پیش روی شما باشد، میتوانید یکی را انتخاب کنید و به انجام آن مبادرت ورزید، مثل این که کسی عمل صالح را برگزیند، یا ظلم و فساد را برگزیند؛ و البته هر کدام را برگزیند، آثار دنیوی و اخرویش “قضا” میشود، یعنی حتماً به وقوع میپیوندد.

