« به بهانه خداحافظیبه بهانه اعدام... »

برای مادری که هیچ وقت کودکی نکرد جز زمانی که سالخورده شد ..

هنوز بچه بودی که … یتیم شدی و فقر زمان مادرت را به خیاط خانه ها برد

وتو…..شدی مسئول خانه و کار کردی وکار کردی وکار کردی …..
اسب سپید خوشبختی به درب خانه ات زد و شدی همسر یک مرد خوب وخوشگل و مهربان….
مردی که دوستان وآشنایان ومردمی که او را و مهربانی اش را چشیده بودند به پاس دل مهربان و لبخندهای دلنشینش «احمد بی غم » نامیدند و تو در کلام پدرم شدی «زن جان»
یادش بخیر وقتی از سر کار برمی گشت دورت می گشت و بغلت میکرد‌ و می‌چرخاند

و میگفت : « کپل تپل من » و اینطوری خسته گی نگهداری ۵ فرزند را با در آغوش کشیدنت از تنت بیرون می برد و هی تو هم خجالت می کشیدی…
آدم تپلی نبودی ! اما .. *عشق بین شما خیلی سنگین وزن بود*….

و پدر می دانست تو، بعد از خسته گی خانه داری نیاز به استراحت داری….
چقدر مردهای قدیم «مرد» بودند
خوش گذشت … اما حیف که بابا زود رفت و ما ماندیم و یک سنگ قبری که هر روز تا سالیان سال صبح وغروب به بالینش می رفتی ..
مادر خوبم، عشق را از تو آموختم که بعد از مرگ‌ پدرم به پای مهرش، ماندی و فرزندانش را سر وسامان دادی ،در زمانی که هنوز جوان بودی

واکنون
هرچند در پیری ، گرد بیماری آلزایمر وجودت را گرفته و روزگار تو را در پیری ، چونان کودک مهربان قرار داده با همان رمز و رازهای کودکانه وفراموش کرده ای که چه شیرزنی بودی!! اما من تو را و مرام تو را می شناسم

و اکنون وقت آن رسیده که وصل کنم حلقه معرفت را و جبران کنم محبتی را که برای رسیدنم به قله موفقیت در عرصه های علمی ، شغلی و اجتماعی خرج کردی
.
.

می خواهم فراموش کنم که چقدر تدریس را دوست داشتم …

چقدر دلسوزی برای طلاب عزیزم را دوست داشتم

وچقدر با شادی طلاب به شعف می آمدم

چقدر زیارت عاشورای روزهای دوشنبه وسفره های بی ریایش را دوست داشتم

و چقدر تلاش می کردم بهترین اتفاقات را درزمان مدیریتم ، برای طلاب شهرم رقم بزنم …

می خواهم مدتی فراموش کنم خودم را وفقط به تو بپردازم …

خدایا از من بپذیر

 

https://bonita.kowsarblog.ir/

کلیدواژه ها: مادرم
   سه شنبه 21 شهریور 1402
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: زهرا خدری [بازدید کننده]
زهرا خدری
5 stars

با خوندنش گریه کردم خدا ازت قبول کنه

1402/06/22 @ 20:38
پاسخ از: Maryam [عضو] 

ممنون

1402/11/22 @ 14:15
نظر از: خانعلی زاده [بازدید کننده]
خانعلی زاده
5 stars

باسلام و احترام
احسنت عالی بود

1402/06/21 @ 17:05


فرم در حال بارگذاری ...

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
جستجو